محل تبلیغات شما
نازنینم،

 

کاش خورشید بودم، تابنده بر تن گرم و نازنین تو، همه روز.

کاش نسیم بودم، وزنده میان موهای تو، همه شب.

کاش هوا بودم، همین هوای دوروبر تو، دربرگیرنده‌ات، در آغوش‌کشنده‌ات، هر لحظه.

کاش اصلا سنگفرش آن خیابانی بودم که هر صبح و شب بر آن میگذری.

کاش صدا بودم، برآمده از حنجره گرم تو، هر آنگاه که ندا سر می‌دهی.

کاش نور بودم، نشسته بر نگاه تو، هر آن که با دیده پرفروغت نظر میکنی.

من اینها نیستم و نخواهم بود. رویای تو را هر شب و هر روز، هر لحظه و در هر گام، و با هر ندایی و نگاهی، می‌بافم و غرقش می‌شوم و می‌میرم و باز زنده می‌شوم و باز می‌میرم و باز زنده میشوم. زنده می‌شوم‌ تا بفهمم و بدانم، تا داغ شوم که چه دورم از تو و چه دور خواهم ماند از تن نازنین و حنجره گرم و نگاه پرفروغ تو.

اینها همه به کنار، همین یک روز، مهربانترین روز سال، خوش‌یمن‌ترین روز تاریخ، فقط همین یک روز ای‌کاش، مرغ آمین بر من می‌گذشت و می‌توانستم همان گجنشکک کوچک لب پنجره‌ات شوم:

"محبوب من،

کاش می‌توانستم برایت آوازی بخوانم."

زادروزت ستاره‌باران مهربان....

کاش ,تو، ,بودم، ,روز ,تو ,شب ,و باز ,می‌میرم و ,تو، همه ,می‌شوم و ,گرم و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روانشناسی کودکان آموزش بازی یورو تراک 2